English Version

جهانشاه صارمی ، سرپرست گروه نهفت در گفت وگوی اختصاصی با آفرينش

آموزش موسيقی از گذشته تا حال:
هفته قبل گروه نهفت به مناسبت سالياد «درويش خان » استاد بزرگ موسيقی ايرانی كنسرتي را در يکی از فرهنگسراهای تهران ، برگزار کرد  .  سرپرست اين گروه که از نوجوانان تشکيل يافته است و در نوع خود بی سابقه می باشد ، جهانشاه صارمی است ، صارمی سالها به تجربه وتحصيل وتدريس موسيقی پرداخته ، اجراهای بسياری در اين سال ها داشته است که با تشويق ورضايت علا قه مندان به موسيقی روبرو شده است  .  به بهانه آخرين اجرای گروهش در هفته قبل که در فرهنگسرای شفق برگزار شد با او به گفت وگو نشسته ايم .
ۀ- قبل از هر چيزی در مورد روند آموزش موسيقی خود واينکه موسيقی را از کجا شروع کرديد  ، برايمان صحبت کنيد .   
ۀۀ  تحصيلات  دانشگاهی من در رشته مهندسی مکانيک است اما موسيقی به عنوان ابزاری که با آن به بهترين وجه می توانم به اعتقادات زندگيم جامه عمل بپوشانم ، برايم مطرح است  وباعث افتخار من است از اينکه به عنوان يک موزيسين زندگی می کنم . موسيقی را در رشته تار ودر کلا س های آزاد هنرستان موسيقی نزد هنرمند گرامی  رضا وهدانی آغاز نمودم  اما تقريبا" بعد از حدود يکسال وبه علت تعطيلی کلا س های هنرستان و نيز يک وقفه کوتاه ، کار خود را در کانون  فرهنگی هنری چاووش ونزد استاد محمد رضا لطفی پی گرفتم  که اين مرحله نقطه عطفی در کار ونگرش من در موسيقی محسوب می شود .  فضای پر شور کانون چاووش وحضور استادانی چون محمد رضا لطفی و حسين عليزاده ، شوق ونياز به کار زياد را در من برانگيخته بود  .  بعد از تعطيل شدن کلا س استاد لطفی  به علت مسافرت ايشان به خارج از کشور  ، کار خود را با هنرمند گرامی ارشد تهماسبی ادامه داد م .  از سال 63 در يک مقطع حدود چهار ساله ، به دليل عدم حضور استادان گرانقدر لطفی وعليزاده در ايران ، تعطيل شدن کانون چاووش ووجود فضای تا حدودی  ناخوشايند در موسيقی ، تلا ش ارشد تهماسبی  برای ادامه کار کلا س تار با آن دسته از  هنر جويانی که عاشقانه پی گير کار بودند ، در خور ستايش  است  .  برای هنرجويان امروز موسيقی  ،  شايد شرايط کار در آن روز ها قابل لمس نباشد  .  مسائل ومشکلات بسيار فراتر از زحمت ياد دادن ويادگرفتن چند گوشه ويا يک پيش درآمد  بود . از اين جهت کسانی که آن دوران را با آگاهی وسربلندی طی کرده اند  ،  امروز بيشترين تاثير گذاری های مثبت را دارا می باشند و اين مديون نگاه درست آنها به هنر وزندگی است  .  به هر حال کلا س ايشان در آن دوران برای من نه  تنها از لحاظ موسيقائی  بسيار مفيد بود بلکه الگوهای آموزشی ووجدان کاری ايشان توانست تاثيرات بسيار خوبی در من داشته باشد و به دنبال اين روند ، از سال 67 به بعد ، پس از عزيمت استاد حسين عليزاده  به ايران ، در خدمت ايشان به تکميل آموزش در رشته تار و نيز آموزش سه تار  پرداختم  که جدا  از تاثيرا يشان بر ساز وشناخت من از موسيقی ، که هميشه بار منت آن بر شانه هايم سنگينی خواهد کرد ،  نقشی است که ايشان در طی کردن مسير  رسيدن به معرفت در هنر ، در زندگی من ايفا کرده ومی کنند . 
ۀ- اکنون در چه بخش هائی از موسيقی فعال هستيد ؟  
 ۀۀ بخش عمده فعاليت من در آموزش ومخصوصا" آموزش کودکان ونوجوانان است . هم به صورت انفرادی وهم به صورت کار گروهی  .  بخش ديگر شامل جمع آوری آثار اساتيد قديمی به صورت نوار وانتقال آنها به خط نت ونيز گرد آوری آثار نت شده وپراکنده ، جهت بوجود آوردن مجموعه هائی از آثار آنها می باشد  .  البته در فروردين 75 با انتشار جزوه « همساز » که اولين نشريه تخصصی تار وسه تار می باشد ، به نوعی اين کار را با همکاری يکی از دوستانم علی صمد پور آغاز کردم  ولی اميدوارم در آينده اين کار را به صورت مجموعه هائی از آثار استادان موسيقی ، ادامه دهم . اين مسئله هم از نظر آموزشی وهم از جهت فرهنگی حائز اهميت بسيار می باشد وهر حرکت اگر چه کوچک هم باشد می تواند بسيار موثر واقع شود .  
 ۀ -  شيوه های آموزشی امروز در مقايسه با گذشته تفاوتی کرده اند يا نه واساسا" به نظر شما چه تغييراتی در اين زمينه بايد صورت گيرد ؟
  ۀۀ  شيوه های آموزشی در ارتباط با نياز های روز ، جمع بندی تجربه های استادان  در هر دوره  وخلا قيت های فردی مدرسين شکل می گيرد . در گذشته به دليل بافت خاص اجتماعی ، امکان ارتباط زياد معلم و شاگرد و محتوای خاص موسيقی آن دوران  ، روش سينه به سينه  جوابگوی خواسته های آموزش موسيقی آن  زمان بوده است . اما هر چه از آن دوران به امروز نزديک تر می شويم ، لزوم استفاده از خط نت در نظام آموزش موسيقی ، ملموس تر می شود واين خود باعث بوجود آمدن تغييرات در متد های قبلی آموزش شد . البته هنوز جريان هائی هستند  که نقش روش سينه به سينه را مدل آموزشی خود قرار داده اند که عملا" توفيق چندانی به دست نياورده اند  و هنر جويان اين مکتب بعد از مدتی پی به نقاط  ضعف خود می برند . تلفيق اين دو روش يعنی شروع آموزش با نت وداشتن پايه های محکم تئوريک موسيقی وسپس  آموزش رديف به روش سينه به سينه  ، نتايج بسيار مثبتی به دست داده است  زيرا با اين متد هنر جو بعد از مدتی  ، هم توانائی اجرای قطعات از روی نت را دارد وهم از راه گوش  قادر به اجرا خواهد بود  . اما امروز خط کلی آموزش را بايد در کتاب های تدوين شده برای هر ساز جستجو کرد . برای مثال در تار وسه تار هنر جو ابتدا  بايد کتاب های اول  ودوم هنرستان  را آموزش ببيند  . البته در اين زمينه کتاب های مقدماتی ديگری نوشته شده که اشکالا ت آنها بيش از کتاب های هنرستان است  . اين دو کتاب حدود  50 سال  پيش توسط زنده ياد روح الله خالقی  تدوين شده وتا به امروز بدون هيچکونه تغيير تدريس شده اند همه می دانيم صد ها تغيير وتحول در سيستم آموزشی هر رشته علمی وفنی از 50 سال پيش تا به امروز رخ داده است .  حتی بدون اشکال بودن اين کتاب ها در زمان خود  ، دليل بر عدم تجديد نظر بر روی آنها نمی باشد . در اين کتاب ها گذشته از مخدوش بودن مرز بين موسيقی ايرانی وغربی ، با وجود موارد علا ئم اشتباه ، جملا ت نارسا و... تاکنون هيچ سازمان ونهاد ويا کسی در جهت رفع اين اشکالا ت اقدام نکرده که اين حد اقل کاری بوده  . کتاب های آموزش مقدماتی  بايد کليه تکنيک های اجرائی را بطور  واضح ومشخص در قالب مطالبی که دارای روح موسيقی ايرانی می باشد ، بيان کنند . در کتاب های فوق بسياری از تکنيک های زير بنائی فراموش شده اند ودر بسياری از موارد  شيوه اجرائی تکنيک ها مبهم مانده است .  از اشکالا ت ديگر يکسان بودن کتاب های مقدماتی تار وسه تار است . اگر چه در مراحل متوسطه و پيشرفته ،  کتاب های اين دو ساز می تواند يکی باشد ، اما آموزش های مقدماتی در  اين دو ساز اساسا" متفاوت بوده  ومتد هر يک بايد توسط اهل فن ، جداگانه تدوين شود  . توضيح تکنيک ها وروش اجرائی  آنها از موارد بسيار مهمی است که در کتاب های مقدماتی  بايد گنجانده شود  . د رکتاب های اول  ودوم تار و سه تار هنرستان اسمی از تک ريز ، دراب ، شلا ل ، خراش ، ديده نمی شود که همه از تکنيک های بسيار مهم تار وسه تار هستند وتازه اين مشکل اول است  .  شيوه درست اجرائی اين تکنيک ها چيست ؟ عده کمی از مدرسين که آنهم اکثر آنها در در تهران هستند ، به روش آموزش صحيح اين تکنيک ها تسلط دارند و بسياری از معلمين مخصوصا" در شهرستان ها ، خودشان در اين زمينه ها دچار اشکال هستند . به نظر من در کتاب های مقدماتی بايد از ساده ترين تا پيشرفته ترين تکنيک ها ، با علا ئم مخصوص ، برای هر ساز نوشته شده  وحتما" توضيح کافی نيز داده شود . طيف  وسيع هنر جو وعده قليل مدرس با تجربه ، بزرگترين دليل بر انجام اين کار است  . به همين علت  امروز ما نيازمند کتاب های آموزش مقدماتی  بسيار جامع تر وهدف مند تر در زمينه تار وسه تار هستيم  . در حال حاضر مدرسين بسيار معدودی هستند که تمامی اين اشکالا ت را با دانش وخلا قيت های فردی خود جبران می کنند . اما در بقيه موارد ، هنر جويان در شرايط بد آموزشی به سر می برند .